بهار و تابستان96
نوروز96 و لحظه سال تحویل شیراز و در کنار خانواده و فامیل سپری شد و بعد از تعطیلات دوباره
به جزیره برگشتیم تا اتفاقات جدیدتری رو تجربه کنیم
اتفاقات خوبی توی تابستون افتاد که مهمترینش تولد چهار سالگی دخملمون بود
مهمونای کوچولومون سلین و متین،حسین و محسن و دو تا علی بودن و پریا مثل همیشه غایب
تولدمون بود
تو اون روزهای گرم کیش با فاطمه جون و ریحانه جون(والبته سبا جون مامانشون) آشنا شدیم و
بعد از یه دوره کلاس سفال تصمیم گرفتیم تا بچه ها به جای کلاسهای فرهنگ سرا برن کلاس شنا
با اینکه هرروز کلاس با گریه و زاری همراه بود و تنها مامانی که اجازه داشت بچه هارو ببینه من بودم
و هر روز با ناراحتی از گریه فندق میگذشت ولی خدارو شکر عروسک ما استعداد خوبی داشت و
آموزش پذیریش عالی بود
تابستونی که گذشت عقد و عروسی عمو حامد گذروندیم که خیلی به آوین خوش گذشت،خاله حانی
مهمون تابستونمون بود که همراه با آوین و مامانی و خاله نجمه به پارک آبی اوشن رفتیم و تجربه خیلی
خوبی بود و کلی گشت و گذار دور تا دور جزیره که جذاب ترین بازی برای طلا خانم بولینگ بود که از اون موقع
تا الان جز تفریحات دوست داشتنیش هست و هر از گاهی با بابایی همراه میشه تا بازی کنه.....
تو این مدت انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد و همراه آوین رای دادیم
و یک ژوژمان لباس خونه عمو سعید برگزار شد و طلا مانکنی شد برای خوش
و عکس ها به دلیل لود نشدن بماند برای بعد