بهار 97
ایام عید شیراز سپری شد و بعد از اون برای آخرین بار اجازه رفتن به کیش پیدا کردیم
اردیبهشت برای عروسی عمه فاطمه برگشتیم و دیگه موندگار شدیم
و بعد از اون خاله نجمه برای تعطیلات فسقلی برنامه ریزی کرد و با هم راهی کلاس ژیمناستیک
شدن
بعد از اون هم نامزدی خاله حانی رو گذروندیم و تو این روزهای گرم اولین ماه تابستون همراه طلا خانم
به انتظار به دنیا اومدن خواهری نشستیم
و دخترم خوشحال از اینکه بالاخره قراره نی نیش به دنیا بیاد و با اون به همه فخر میفروشه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی